اگر به چند سخنرانی اخیر رهبر انقلاب دقت کنیم، متوجه میشویم که کلید واژهی “مقاومت” در این بیانات بسیار پر رنگ بوده و از آن به عنوان یکی از مهمترین فاکتورهای رئیسجمهوری بعدی یاد شده است. به این معنا که اگر نگاهی واقعبینانه به شرایط داخلی کشور و مناسبات بینالمللی داشته باشیم متوجه میشویم که تداوم گفتمان مقاومت در سیاستهای کشور و داشتن برنامه برای آن، از ضروریات امروز و فردای ماست و به همین دلیل، کسی باید سکاندار اجراییّات نظام شود که متعلق به این گفتمان باشد.
حال، وقتی از این منظر به نامزدهای ریاستجمهوری نگاه میکنیم متوجه میشویم که در بین ایشان، دکتر سعید جلیلی کاملاً متفاوت و با فاصلهی بسیاری نسبت به سایرین – حتی سایر نامزدهای متعلق به گفتمان مقاومت – قرار دارد. هرچند در این نوشته قصد مقایسهی ایشان با سایر کاندیداها را ندارم، اما بعد از ذکر زوایای مختلف گفتمان مقاومت، به امتیازات دکتر جلیلی در هر زاویه از این گفتمان خواهیم پرداخت.
برای گفتمان مقاومت میتوان حداقل دو ضلع اساسی در نظر گرفت. به عبارت دیگر، دولت و رئیسجمهور بعدی لازم است تا در آینده، مقولهی مقاومت را در دو بخش، بیش از سایر بخشها مورد توجه قرار دهد. این دو بخش عبارتند از: ۱٫ مقاومت در عرصهی بینالمللی و ۲٫ مقاومت در برابر مشکلات داخلی.
اما مقاومت در عرصهی بینالمللی به چه معناست؟ وجوه سلبی و ایجابی آن کدام است؟ یعنی وقتی صحبت از گفتمان مقامت در عرصهی بینالمللی میشود، این گفتمان در برابر کدام رویکردها قرار می گیرد و از طرف دیگر، ویژگیهای خودش کدام است؟ و یا اینکه رئیسجمهور بعدی، باید از چه خصوصیاتی خالی بوده و چه ویژگیهایی داشته باشد که وی را متعلق به گفتمان مقاومت بدانیم؟
اگر بخواهیم توضیحی در خصوص وجوه سلبی گفتمان مقاومت بدهیم و بگوییم که دولت و رئیسجمهور بعدی، لازم است چه “نباید”هایی داشته باشد، ضروریست تا دو رویکرد افراطی و تفریطی مقابل گفتمان مقاومت را ذکر کرده و تأکید نماییم که در سیاست خارجیمان “نباید” بدین شکل عمل کرد. این دو رویکرد افراطی و تفریطی همان رویکردهای سازشکارانه و جنگطلبانه است.
رویکرد سازشکارانه که در دولتهای سازندگی و اصلاحات بکار گرفته شد، با ظاهر گفتگو و تعامل با کشورهای دیگر و همکاری و همراهی با سیاستهای کلان جهانی، در اصل به دنبال تسلیم شدن در برابر ابر قدرتها بود.
نظرات شما عزیزان:
|